بدون مقدمه و بی تعارف!
آقا بیتاب تشکیلاتتم..
میشه اون وسط به من بگی برو آب بده به تشنه ها؟!؟؟!!!
میشه اصلا راهم بدی؟
می دونم در بند یه عالمه خواهش و لذت سخیفم. اما تو منو رها نکن...
خدایا کاری کن از لذت تایید شدن رها بشم..می دونم وقتی ازش رها بشم چه قدر همه چیز بهتر میشه...تا این اتفاق نیفته خلوص ندارم..می خوام فقط برای تو باشم..فقط برای تو...می خوام نباشم و فقط تو باشی..فقط تو...
پ.ن: (بعدا تر نوشت):این پست رمز دار بود. اما...
پ.ن2(بعدا تر نوشت): خیلی وقته میخوام پست دختر اتوبان همت2 رو بنویسم. اما نوشتن اون پست خیلی برام درد آوره! برما دعا کنید.ارتباط داشتن با دختری تا این حد صدمه دیده و سرخورده، روح خیلی قوی ای میخواد! نیاز به ارتباط مستمر با یه آدم قوی دارم دعا کنید که این ارتباط شکل بگیره. اگر به صلاحم هست...
و یک روایت خیلی زیبا
چند نفر از اصحاب ما روایت کرده اند از احمد بن محمد بن عیسى، از محمد بن اسماعیل، از اسماعیل سرّاج، از ابن مُسکان، از ثابت بن ابى سعید که گفت: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود که: «اى ثابت، شما را با مردمان چه کار است؟ دست از دلالت ایشان بردارید و کسى را به سوى امر خویش مخوانید. پس به خدا سوگند که اگر همه اهل آسمانها و اهل زمینها اجتماع کنند بر آنکه هدایت کنند بنده اى را که خدا ضلالت او را خواسته باشد، نتوانند که او را هدایت کنند. و اگر اهل آسمانها و اهل زمینها اجتماع کنند بر آنکه گمراه گردانند بنده اى را که خدا هدایت او را خواسته باشد، نتوانند که او را گمراه کنند. دست از مردم بردارید مو هیچکس نگوید که این عموى من است، یا برادر من، یا پسر عموى من، یا همسایه من، پس باید که در باب هدایت او سعى خویش را به عمل آورم؛ زیرا که خدا هرگاه خوبى را به بنده اى اراده کند، روح او را پاکیزه گرداند. پس هیچ نیکى و معروفى را نشنود، مگر آنکه آن را بشناسد و فراگیرد، و هیچ منکرى و ناشایسته اى را نشنود مگر آنکه آن را انکار کند و واگذارد. پس خدا سخنى را در دل او اندازد که به سبب آن، امر او را جمع گرداند و همان باعث توفیق او گردد».
کفّوا عن الناس...
منبع: تحفة الاولیاء(ترجمه اصول کافی)، ج 1،ص 521