شهادت خیلی واژه سنگینی هست. ان شاءالله نصیبتون بشه ولی وقتی یکی اینقدر راحت آرزوی شهادت بکنه یعنی یا در توهم بزرگ بودن یا بزرگ شدن هست. یا واقعا رسیده به اونجایی که مثلا چندشب نخوابیدن هیچ تاثیری در روند کاری ش نداره. توهم فاصله ی حرفه تا عمل! خدا حفظ تون کنه...
+ خدا رحمت کنه کسی رو که این کامنت رو برای من گذاشت...هیچ نشونی ازش ندارم...این فاصله حرف تا عمل بد جور پدرمو در آورده..لامصب پر نمیشهههههه...همش می لنگم...
+ قرار بود از خودم ننویسم اینجا...همش من... چه قدر حقیر و پسته این من و چه قدر گرفتارشم...
+ چند روز پیش حال اون کسی رو که داره زندگیم رو مدیریت می کنه فهمیدم...کسی که نمیدونم کیه و نمیشناسمش؛ اما همیشه سایه مراقبتشو توی قدم هام و تصمیم هام به وضوح می بینم. وقتی حالش رو فهمیدم که با تن و بدن خیس و به عرق نشسته و با قلب واقعا لرزون، داشتم از طبقه سوم خونه به پسرم نگاه می کردم که برای اولین بار تنهایی از خونه بیرون رفته بود تا خرید کنه...یه ماست یه خامه صبحونه و یه آبنبات چوبی.
باید قبل از این که مدرسه بره مفهوم پول و خرید کردن و تنها بیرون رفتن رو بفهمه. باید کمکش کنم تا رشد کنه..
اگر کسی بهش صدمه می زد... اگر اتفاقی براش می افتاد...پیش خودم فکر می کردم، اگر کسی بچه رو برداره و بخواد ببره؛ تا برسم پایین وقت زیادی می بره...داشتم فکر می کردم پرت کردن خودم بهتره یا داد کشیدن. دیوونه نیستم ها..می دونستم چه اتفاقی برام می افته...ای خدا الان که دارم می نویسم هم از شدت استرس سر گیجه گرفتم! مجبور بودم تنهاش بذارم تا رشد کنه...و حالا می فهمم حال کسی رو که منو برای رشد توی این دنیا رها کرده!
دوستم داره...
محمدحسین سه بار همه پله های سه طبقه رو رفت و اومد؛ تا بدونه دقیقا چه کاری باید انجام بده! کاملا با انگیزه! و از اون روز حواسش به پول هاش هست و کلمه پول رو محکم ادا می کنه. بچه سرمایه شو شناخته... من اما هنوز سرمایه م رو نشناخته م...
محمدحسین که میومد ازم سوال می پرسید، من بودم کنارش..کاش الان که درمونده شدم، اون قدر که دارم یواش یواش وا میدم هم می تونستم سه طبقه بالا برم و بپرسم چه جور مداومت داشته باشم؟ صبر ندارم... هی افت خیز دارم و نمیشه این افت و خیز رو بی اثر دونست...جونم رو داره کم می کنه...تنها چیزی که بهم نیرو میده برای بلند شدن دوباره، اینه که می دونم تو هستی! و دوستم داری..خیلی!
دعا نوشت: کسی که دوستم داری! به حق آقام حسن بن علی جان کمکم کن!