شبنم بـیـقـرار

بـیـقـرار درانـتـظـار طـلـوع آفـتـابــــ

شبنم بـیـقـرار

بـیـقـرار درانـتـظـار طـلـوع آفـتـابــــ

شبنم بـیـقـرار

شعلگی ریشه در زمین داشتن و سر بر آسمان ساییدن است...
زمینی بودن و چشم به آسمان داشتن...

اما همان لحظه که شعله در اوج به سر می برد
لحظه مرگ اوست!
و چه خوش است مرگ برای آرمان...

چه بی قرار است دل شعله برای پرواز و چه زبانه می کشد!
زبانه های آتش، نه از برای حرارت، که برای سوختن در حسرت پرواز است

نگاه شعله به آسمان است...
اما پابند زمین...

=======================

زمانی شعلگی بودم و دلی بیقرار، اما...
فهمیدم حتی گرما و میل به بالا رفتن هم از آفتاب وجود مولایم است. پس شبنم شدم...
اشک شب انتظار
شاید روزی، در جایی، نگاه آفتاب پشت ابر، که دیگر پشت ابر نبود (ان شاء الله) مرا دید و گرمای تبخیر برای وصل به خود، داد!
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود...

=======================

پرواز کردن، ربطی به بال ندارد....
دل می خواهد...
ولی به وسعت آسمان...
دل را باید آسمانی کرد....

=======================

با تعریف و تمجید و احسنت و عالی بود و... به شدت برخورد میشه! لطف کنید که این دست نظرات رو نذارید چون حتی عدم نمایشش هم هیچ کمکی به نویسنده نمی کنه! من واقعا اذیت می شم وقتی این دست نظرات رو می بینم! کلی باید با خودم کلنجار برم! من ضعیفم تعریف شما روی من اثر میذاره! به خدا این کار برای من خوب نیست! دوستم باشید و برام کمک...ممنون

=======================

دیگه از این به بعد نظرات جز در موارد لازم جواب داده نمیشه. تایید میشه ولی جواب داده نمیشه! مگر این که سوال خاصی بپرسن و یا کار واجبی باشه. یا حرف خاصی زده بشه که به بحثی دلچسب منجر بشه.

همه برام به شدت محترم هستن اما این کار الان برام لازمه.

=======================

خیلی از پست های وبلاگم شاید اونقدر که باید گویا نباشه ولی توی جوابام به کامنتا حرف توی پست رو توضیح میدم. چون من آدمی هستم که حرفم رو توی گفتکو میتونم بزنم. اگر دلتون خواست دقیق متوجه منظورم از پستی بشید لطفا کامنتا رو و جوابشون رو هم بخونید. ولی تا قبل از اون در مورد پست قضاوتی نکنید!

=======================

اللّهم وفّقنا لما تحبّ و ترضی

آخرین مطالب
۱۵
فروردين ۹۶


دیروز خبر بارداری یکی از نزدیکانم رو شنیدم.

بارداری ناخواسته.

شوهرش به خانوم گفته بود که من آدم سقط کردن نیستم ولی هرچی تو تصمیم بگیری قبول میکنم.

به خواهرم که جریان رو برام گفته بود؛ گفتم: امیدوارم اگر تصمیم به سقط هم گرفت حداقل دلیل قابل قبولی براش بیاره! یه دلیل که در نظر منی که هوش و تحصیلاتم کمتر از این خانومه قابل قبول باشه!

خانوم به دلیل این که آمادگی نداشته تصمیم به سقط گرفت. اما دلیلش رو وقتی توضیح داد و گفته بود که نمیخوام فردا روز وقتی بچه بزرگ شد من ازش طلبکار باشم که من به خاطر تو این کارو نکردم و اون کارو نکردم. میخوام دو سال دیگه با میل و رغبت برم سراغ بچه دار شدن.

وقتی اینو شندم گفتم: مبنای تصمیمش ترسه و ترس منطقی نیست! احتیاط با ترس فرق داره کسی که محتاط باشه عوامل خطر رو در یه واقعه از بین میبره و عوامل خطر رو طرد میکنه(اونم تا جایی که بتونه) نه این که کل اون اتفاق و واقعه رو، با فرار کردن ازش، طرد کنه. اون داره فرار میکنه.

بهش بگو ازت با این هوش ذکاوتی که داری، این حد از عوامانه فکر کردن رو انتظار نداشتم! بگو زنای عوام بیسواد که به خودشون و قدرت مادری کردنشون اعتماد ندارن همچین دلیلی برای گرفتن جون بچه شون میارن.


البته در واقع تمام این نوع تفکر و این تصمیم رو میذارم به حساب استرس اوایل بارداری، وگرنه بازم ذهنیتم در مورد اون خانوم اینه که آدم منطقی ای هست. اما نگرانم که توی همین استرس ها و فشار ها دست به کار غیر عقلانی ای بزنه که بعدا نتونه جبران کنه و عذاب وجدان بعدها راحتش نذاره!


از طرف دیگه از آقا ناراحتم که چرا آدم سقط نیست؟ زندگی پر از تغییرات و اتفاقاتیه که ما باید براشون آمادگی داشته باشیم! از کجا معلوم که در جایی از روند بارداری معلوم بشه که اون بچه باید سقط بشه؛ بازم آقا میخواد بگه من آدمش نیستم؟ زمانی که لازم بشه باید آدم همه چیز باشیم!

همین که مرد بر اساس ضعفش تصمیم بگیره باعث تزلزل زن میشه!

چرا ما یاد نگرفتیم که بر مبنای قدرت هامون تصمیم بگیریم؟ چرا بر مبنای احتمالات و ترس های کم و ضعیف تصمیمی میگیریم؟

آدمی که با ترسش تصمیمی میگیره، آیا قوی تر میشه یا ضعیفتر؟!

جز اینه که زندگی کنار اومدن و مواجه شدن با همین تغییرات یکباره ی بیخبر و بدون اعلامه؟ جز اینه که هرکس بهتر و بیشتر و شجاعانه تر با این تغییرات کنار بیاد قدرت بیشتری داره؟!

کی گفته که ترس مبنای درستی برای تصمیمه؟!!!

بهتر نیست ترسهامون رو بشناسیم و هر وقت دیدیم این ترسها مبنای تصمیماتمون در زندگی شدن بررسی عمیقتر و بهتری روی تصمیممون داشته باشیم؟!



پ.ن: خواهش میکنم دعا کنید اون خانوم تصمیم درستی بگیره! حتی اگر تصمیم سقط بود، بر مبنای دلیل عاقلانه ای باشه!


نظرات  (۱۳)

سلام
سقط هیچ وقت نمی تونه دلیل عاقلانه ای داشته باشه!
مثل این می مونه که بگیم برای گناه دلیل منطقی و عاقلانه ای داشتم!
یا برای این که آدم بی گناهی رو بکشم دلیل عاقلانه داشتم!

یه روحانی جایی نوشته بود در حرم حضرت معصومه نشسته بودم خانمی با گریه اومد سراغم. علت گریه رو پرسیدم گفت من ناخواسته باردار شدم. به دلیل مشکلات مالی بچه رو سقط کردم. می دونستم بعد از سقط، زمان به دنیا اومدن بچه دقیقا چه زمانی بوده. دقیقا در همون زمان مال فراوونی به دستمون میرسه که کفاف یک بچه که نه! برای یک عمر زندگی کافی بود! و الانم دیگه برای باردار شدن مشکل پیدا کردم و باردار نشدم!

برای اون خانوم امیدوارم دلیل عقلانی برای سقط نکردن بچه اش پیدا کنه

ما خالق اون جنین بی گناه نبودیم که اختیار مرگش دست ما که خودمون مخلوق خدا هستیم باشه
پاسخ:
سلام
چرا. از لحاظ شرعی هم اگر مطمئن باشیم که بارداری برای مادر ضرر شدید داره یا جنینی که توی شکم مادره اختلالات شدید جسمی و ذهنی داره میشه سقط کرد. که اونم با اجازه مراجع قانونیه!
البته سقط جنین اگر غیر از این باشه برای مادر(چه از لحاظ جسمی و چه از لحاظ روانی) و البته روابط بین همسران خطر زیادی داره! عوارض روانی سقطی که مبناش دلیل قانع کننده ای نباشه خیلی زیاده!

قرار نیست به خاطر به دنیا اومدن یه بچه یه نفر دیگه زندگیش به خطر حتمی بیفته یا بچه ای رو به دنیا بیاریم که مطمئنیم زندگی پر دردی می کشه و در اخر هم بدون این که بتونه زندگی نرمالی داشته باشه بمیره! و برای جامعه بدون این که ثمره ای داشته باشه عوارض جبران ناپذیر مالی و اجتماعی به بار بیاره!(البته اینجا  از عوامل قابل پیشگیری حرف میزنیم وگرنه عوامل غیرقابل پیشبینی رو باید پذیرفت.)
اما حرف اصلی من توی این پست این نبود! حرف اصلی چیز دیگه ایه!
باید بفهمیم مبنای تصمیماتمون در زندگی چیه؟!

اللهم عجل لولیک الفرج

به نظرم مهمتر از مسئله سقط ، مسئله بارداری ناخواسته باید مطرح بشه...

ناخواسته معانی مختلفی میتونه داشته باشه...

 

یه وقتی از دکتر عباسی حرف خوبی در این باب شنیدم:

میفرمودن: توی فیلمهای ما اغلب وقتی زنی میخواد به شوهرش بگه داری پدر میشی طوری نشون میدن که گویا نه زن انتظارش رو داشت نه شوهر...

 

این یعنی کاملا بی برنامه بودن در مسئله بارداری...

کاش فضایی فراهم بشه که این مسائل بازتر مطرح بشه... در باردار شدن بی برنامه ممکنه فرزندی از پدر و مادر شرعی اش متولد بشه که خونریز باشه... ممکنه صدها مشکل روحی و جسمی داشته باشه...

بی برنامه بودن در مسئله بارداری یعنی بی توجهی به زمان و مکان در مسئله بارداری...

چقدر روایات داریم در این باب...

روزی با یک تیم طب سنتی مجرب که مشهور هم هستن و کتاب هم دارن بعد از حجامت صحبت میکردم که چرا شما در باب انعقاد نطفه کتابی مجزا بر اساس تجارب طب سنتی و روایات نمی نویسید؟

مثلا در باب سهولت زایمان طبیعی تدابیری هست که باید در زمان انعقاد نطفه صورت بگیره...

یا فرزندانی که نیمه اول ماه قمره نطفه شون منعقد میشه با کسانی که نیمه دوم ماه قمری منعقد میشن چه تفاوتهای خُلقی دارن...

یا اوقاتی که اگر نطفه منعقد بشه اون انسان اعتدال مزاج نخواهد داشت...

 

خب اینها رو چرا نباید عمومی کرد؟

متاسفانه بارداری ناخواسته کلمه ای نا مبارک هست... که قبحش باید بیش از قبح کلمه سقط باشه...

 

پاسخ:
حرفاتون رو قبول دارم!
اصلا توی لغت نامه شخصی من بارداری ناخواسته وجود نداره...وقتی ازدواج میکنیم حداقل سه تا پنج درصد باید احتمال بارداری و به وجود اومدن بچه رو بدیم.
اما اولا موردی که من باهاش مواجه شدم اصلا مذهبی نیست! و خب اصلا قائل به طب سنتی هم نیست متاسفانه.
ثانیا حرف من توی این پست اصلا بارداری ناخواسته نیست...سقط جنین فقط یکی از تصمیماتیه که یه انسان(چه زن و چه مرد) در زندگی میگیره.
روالمون برای تصمیم گیری و انتخاب خیلی غلطه!

تصمیمات در اوقات حساس زندگی همون چیزیه که من بارها تحت عنوان "بزنگاه" یا "به وقتش" مطرحش کردم

 

اساسا تشخیصِ تصمیم درست یه پیش نیازهایی داره...

همین ترسی که اشاره کردید میتونه نور عقل رو در تشخیص بگیره...

مخصوصا اگر ترس یه صفت راسخ در نفس شخص شده باشه...

 

بله شجاع کسی هست که بتونه بر خواهش های نفسش امارت داشته باشه... نه اون خواهش ها رو مستهلک بکنه نه بهشون امارت بده...

 

باید دید چه ملکاتی در نفس شخص ریشه داره... مثلا کسی که جزئی بینی اش به حد افراط رسید هر چی براش توضیح بدی نمی تونه اهل دقت باشه... اصلا در لغت نامه وجودی او دقت یعنی وسواس... لذا چون او اصلا اون نور رو نداره که اهل دقت باشه برای اینکه وسواس هلاکش نکنه در خیلی از امور باید با او شیوه مسامحه در پیش گرفت...

 

ملکات ناخوش یا نیازهای سرکوب شده مانند همون طعمی هستن که بر زبان غلبه کرده و نور ادراکی زبان رو از بین برد و مانع از تشخیص درست میشه...

 

پاسخ:
دقیقا اون خانوم درمواقع استرس به وسواس میفته و علتی هم که بیان کرده بود یه جور وسواس بود.

به خاطر همین می گم سقط مسئله این پست نیست! چون وقتی شخصیت من و نوع نگاه من به مسائل و رویدداد های زندگیم این باشه خب حتی اگر یه بارم تصمیمم درست باشه(که بعیده) بالاخره یه جایی(در اکثرا موارد) غلط میشه...
اون قدر فرصت نداریم که تصمیمات غلط بگیریم. بعضی تصمیمات غلط قابلیت جبران ندارن.

منظورتون از مسامحه چیه دقیقا؟
 و چه جوری ممکنه وسواس یه نفر رو هلاک کنه؟
نیازهای سرکوب شده یه آدم وسواسی چیه؟
اگر اون نیازها رو به صورت درست واصولی پاسخ بده، وسواسش کنترل میشه؟

فرصت نداریم اما...

 

تصمیمات غلط وجود داره...

من یکی از مصادیق وسواس رو میگم شما کلیتش رو تعمیم بدید

کسی که به نجاست و طهارت وسواس پیدا کرد تنها راهش اینه که بهش بگن توجه نکن... چون اگر بگن دقت کن که نجس نشی، اون شخص اصلا نمیفهمه دقت یعنی چه... خودش رو تکلف و سختی میندازه که عاقبت بدی داره... لذا میگن توجه نکن... این یعنی مسامحه

حال اینکه نجاست اثر خودش رو میذاره... اما چاره ای ندارن چون این شخص اصلا اعتدال نداره...

 

اما وسواس اگر توجه نشه بهش پیشرفت میکنه... شخصی در همین فضای مجازی از من مشورت میخواست که وسواسش به حدی رسیده بود که در ذهنش خطور میکرد این نفسی که فرو میبرم دیگه بالا نمیاد... و اونقدر این خطورش بهش تلقین میشد که واقعا همین اتفاق می افتاد... و تا مرز خفگی پیش میرفت...

آقایی بود

بهش تلفن دادم و صحبت میکردیم در حین صحبت میگفت الان توی ذهنم میگذره که تو هیچ کمکی نمی تونی بکنی و صحبت کردن با تو هیچ فایده ای نداره...

 

و خانمی رو دیده بودیم توی اتوبوس که میگفت به خانمهای دیگه ، به من نزدیک نشید... دست نزنید...

ازش که پرسیدن میگفت من مهمون که میاد بعد رفتنشون فرشهای خونه رو میشورم... ظاهرا متشخص هم بود....

پاسخ:
خب اینا که یه نوع وسواس عملیه... درسته اینجا مسامحه این طوری باعث میشه که اعتدال تا حدی رعایت بشه چون ضرر نجاست کمتر از ضررر رشد وسواس در فرده... مجبوریم بین بد و بدتر یکی رو انتخاب کنیم. باید کمکشون کنیم نسبی نگاه کنن.

در ضمن از نظر من تصمیم غلط یعنی تصمیمی که با روش غلطی گرفته بشه. وگرنه نتیجه که دست ما نیست!

سر فرصت لطفا جواب سوالای بعدیم رو هم بدید. ممنون میشم.

نیازهای سرکوب شده منحصرا برای وسواسی ها نیست... عمومیت داره برای همه ماها...

یعنی ریشه ی وسواس شناخته نمیشه

پاسخ:
درسته . منظورم اینه که نیاز های سرکوب شده وسواسی ها چیه؟

بگم نمیدونم جواب درست تری دادم

 

نمیدونم

پاسخ:
:)
خیلی ممنون
خیلی کمک بزرگی کردید.
همیشه نظراتتون واقعا پرباره!
در مورد مسئله شرعی سقط بنده حرفی ندارم، چون در این مورد باید رجوع کرد به نظر مرجع
http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=113
این استفتائات حضرت آقاست

حرف اصلی بنده هم در کامنت اول دقیقا همین تصمیم گیری بود و این که وقتی دلیل عقلانی برای سقط وجود نداره، پس نمی تونیم از چنین فردی انتظار تصمیم عقلانی داشته باشیم

سقط یک وجه زندگی این طور افراد هست
مسلما چنین انتخاب ها و تصمیم هایی در بقیه وجوه زندگی این افراد هم جریان داره
پاسخ:
منم دقیقا قبل از جواب دادن به کامنت شما با دفتر رهبری تماس گرفتم تا مطئمن بشم که درست جواب میدم. :)

نمیشه از کسی که هم روال تصمیم گیریش غلطه و هم توی استرس شدیده انتظار بیشتری داشت...نمیشه محاکمه کرد چون هرچی نگاه میکنم منم توی این شرایط استرس ممکنه هر رفتاری بکنم.راستشو بخواید من زمانی که تازه باردار شده بودم با این که به اندازه این خانوم وسواسی نیستم و البته به شدت به بچه دار شدن تمایل داشتم و ناخواسته نبود، اینقدر در استرس بودم که یکی دوبار گفتم "کاش این بچه نبود" البته یه احساس زودگذر بود و خیلی راحت چون نسبت به حالم اشراف داشتم به خدا میگفتم خدایا بشنو باور نکن! :)
وقتی من این جوری بودم چه طور میخوام از این خانوم انتظار بیشتری داشته باشم؟!

اما ماها همیشه در معرض این تغییرات بزرگ یکباره هستیم! باید آمادگی داشت و باید در انجام رفتار درست به هم دیگه کمک کرد! حالا اون خانوم مذهبی نیست و باید با زبون خودش باهاش حرف زد و بهش فهموند که این کار منشأ عقلانی نداره. اما نمیشه طردش کرد. در بقیه موارد و افرد هم همین طوره. و البته خودمون برای تربیت و اصلاح ارجحیت داریم به دیگران. باید ببیننیم که منشأ رفتار غلط دیگران چیه و اون منشأ رو در خودمون از بین ببریم یا کنترل کنیم.
اگر ترس منشأ رفتار غلط من باشه باید ترس رو از بین ببرم. باید باورهایی رو که از ترس نشأت گرفته از بین ببرم.

با ترس ها و اضطراب ها نباید زندگی کرد!

هرکسی مسئولیتش نسبت به خودش بیشتره تا مسئولیتش نسبت به دیگران!


به همه عزیزان توصیه میکنم برای چنین مسائل مهمی به فتر مراجع شون زنگ نزنند.رجوع کنند حضوری...اگر بدانید که در 90 درصد بیوت چه جوری پاسخ تلفنی میدهند.خنده تان میگیرد.بگذریم...

اختلال شدید جسمی، بهرحال خلقت خداست.مصلحت دانسته.سقط تحت هیچ شرایطی عقلانی نیست.اون درصد خطرناک برای جان مادر هم اصولا قبل بارداری مشخصه..یعنی مثلا طرف ناراحتی قلبی حاد داره یا مشکل حادی که مشخصه..لذا کلا از بارداری جلوگیری میشه

اینکه اون آقا گفته من آدمش نیستم..میدونید.اتفاقا جمله خوبیه بنظرمن..
هم ترس از گناه توشه.هم دلشو نداشتن چون بچه شه.و بیشتر چون یه ادمه..هم نظرش رو گفته.میتونس فقط بگه هرچی خودت میگی..هم توی شرایط حساس روحی زنش، با قاطعیت محض و درموضع مخالف، زن رو نسبت به خودش نرونده و جری نکرده
یه جورایی به تردید و عذاب وجدانش دامن زده تا مانعش بشه بصورت نرم و خزنده

ولی من جات بودم میگفتم به زنه برسونن که تو از خدا بهتر میفهمی کی وقتشه؟ کی بهت گفته تا دوسال دیگه میتونی به جایی برسی که بعدش باز از بچه ت طلبکار نباشی؟یعنی وقتی تو برنامه خدارو بهم بریزی اون برنامه تورو نمیتونه بهم بریزه؟
کلا خوشحالیم..
اصلا کی بهش تضمین داده باز میتونه بچه دار بشه؟و اگر نشه..همین اقای عاشق و ملاحظه گر به خاطر حماقت الانش ولش نکنه بره شانس اورده
پاسخ:
جدا از فرمایشات بالا خط اخر خیلی درسته! و این که اگر بازم بچه دار بشه از کجا معلوم این بچه از اون بچه خوبتر و سالمتر نباشه؟! اینی که سقط میشه که دوباره به دنیا نمیاد!
 
گمانم اصل مسئله توی رساله هم اومده باشه.
در مورد خطرجانی شدید برای مادر هم باید بگم حتی اگر کلا هم جلو گیری کنیم بازم امکان بارداری هست. خیلی کم و نادره ولی هست.

در مورد اختلال شدید جسمی هم اگر به نحوی باشه که خود کودک دچار مشکلاتی بشه که باعث مرگش بشه(به صورت حتمی) میشه سقط کرد.

البته همه این موارد تا قبل از 4 ماه و ده روزه که روح در بچه دمیده نشده وگرنه بعد ا اون هیچ مسئله ای نمیتونه باعث سقط بشه و بازهم میگم که همه اینا باید از راه قانونی انجام بشه نه سرخود!! چون تشخیص این مسئله که بچه مشکل داره یا نه یا هر عامل دیگه این با پدر و مادر نیست!

در مورد اون آقا هم بازم باید بگم که این رفتار از سر منطق نبوده. و چون به خاطر ترس از گناه(که یه احتیاط و ترس منطقیه) نبوده اثر عکس داشته که اجتناب و فرار و تردید تزلزل بیشتر در خانوم بوده.

اگر اون خانوم و آقا حتی قائل به خدایی با تعریف ادیان ابراهیمی نباشن هم میشه بهشون در مورد این ناظم کل حرفی زد؟
اون موقع چی باید گفت؟! :(

واقعا کلا خوشحالیم...
هنوز واسه من این کلمه ناخواسته جا نیوفتاده ،، خوب اقا وقتی تصمیم به بچ دار شدن ندارین چ کاری اخه بعد سقط کنید،، ی عده اینطوری قدر نعمت رو نمیدونم،،، ی عده هم در حسرت این هست که فقط ی بچه داشته باشن 
پاسخ:
موافقم...
منم نمیفهمم ناخواسته یعنی چی! خب وقتی ادواج میکنیم و هر زمنای هم ممکنه بچه دار بشیم ناخواسته یعنی چی نمیدونم...

حالا اصلا ناخواسته بوده و مادرو پدر به خاطر سهل انگاریشون توی جلوگیری در بچه دار شدن، بچه دار میشن؛ چرا باید اون بچه با دادن حق حیاتش اشتباه مادر و پدرشو جبران کنه؟ عدالت این آدما اینه؟!!
۳۰ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۲۴ صحبتِ جانانه
کی و کجا می خواد سقط گنه براش؟
فتل نغسه
عقوبت داره
این بچه عبد خداست
ذست خدا بالای دست این زن و شوهر بوده تصمیم گرفته بچه باشه...
خدا عاقبتمون رو ختم به خیر کنه
پاسخ:
کاش آدما ظرفیت درک اینو داشن که با روش غلط نمیشه به آرامش و درستی رسید...فقط یه توهمه...

حاضر بودم به جای اون مادر بچه رو بزرگ کنم حتی طوری که اون بچه اصلا گرایش دینی خاصی هم نداشته باشه و هر وقت هم مادر بچه رو خواست اونو بهش تحویل بدم یا از بچه بخوام که انتخاب کنه...ینی به بچه نشون ندم که مادرم...یا هرچیزی که بشه با کمترین ضرر ممکن اون بچه رو حفظ کرد ولی وقتی کسی میخواد کاری بکنه اونو انجام میده..نمیتونم جای اراده ادما اراده خودمو اعمال کنم.

دعا کنید!
۰۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۲۱ پلڪــــ شیشـہ اے
ان شاءالله که تصمیم درستی بگیرن.
خیلی وحشتناکه. دور و برم بودن کسایی که این کار و کردن بابت این که در دوران عقد مثلا بچه دار شدن، بعدا برای بچه دار شدن با مشکلات جدی روبه رو شدن. 
پاسخ:
دقیقا! خطرات سقط خیلییی بالاست..مخصوصا که توی کشور ما کسایی این کار رو میکنن که تخصص لازم رو ندارن و این کار توی مطبای زیر زمینی و به صورت غیر قانونی انجام میشه...
البته خبر خوب این که با اون واسطه(کسی که خبر بارداری این آشنا رو به من رسونده بود) این قدر طول دادیم که ب هفت هفته رسید و صدای قلب جنین نیومد. که این یعنی قلب جنینی تشکیل نشده. و یک هفته بعد خود به خود سقط انجام شد...دیگه لازم نیست نگران گناهش باشم...یا این که جون یه بچه سالم گرفته شده..اون بچه هم سالم نبود و خود بدن مادر بچه رو دفع کرد...
بهتر از سقط انتخابیه!
۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۱:۲۶ پلڪــــ شیشـہ اے
الحمدلله ...
ان شاءالله که خدا فرزند سالمی بهشون عطا کنه
پاسخ:
ان شاء الله که خدا همه مون رو هدایت کنه

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.