اینقدر حرف از رحمت خدا زدم...
دیروز رو میگم.
توفیقه ها!!
خوشحالم.
ذکر بود دیگه!
احساس می کنم وقتی از خدا حرف بزنیم برای خود خدا، حتی اگه اختلاف سلیقه هم با طرفت داشته باشی؛ بیشتر دلت به سمت اون آدم معطوف میشه...
و این که هرچی بیشتر از یه چیزی حرف بزنیم بیشتر خودمونو توی فضای اون چیز قرار میدیم؛ شاید بشه گفت همون قانون جذب...شاااید!
خب من همش حرف رحمت خدا رو زدم و بهش فکر کردم. منتظرم که یکی از جلوه های رحمت خدا رو خیلی واضح ببینم. اونم بغیر حساب.
البته که ما همش در دریای رحمت خدا شناوریم ولی یه چیز خاص دلم میخواد...
پ.ن: چیه مگه؟! ما این طوری با خدا حال میکنیم! خودمون میگیم چی برامون بفرسته! گوش میده... خیلی مهربونه! :)
پ.ن: هر وقت دلتون گرفت برید با یه بچه بازی کنید! خودتون نه ها! با بچه بازی کنید. حالتون خوب میشه...مطمئن باشید.
بعدا نوشت: گفتم دلم یه چیز خاص میخواد ها! اصلا حواسم نبود فردا شب، شب قدره! خاص تر از این؟
لیلة القدر خیر من الف شهر!!!
این رحمت بغیر حساب خداست! خدا رو شکر...واقعا خدا رو با تمام وجود شکر.
دعای فردا شب و شبهای قدر دیگر ان شاء الله ظهور آقا و مولامون صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.