شبنم بـیـقـرار

بـیـقـرار درانـتـظـار طـلـوع آفـتـابــــ

شبنم بـیـقـرار

بـیـقـرار درانـتـظـار طـلـوع آفـتـابــــ

شبنم بـیـقـرار

شعلگی ریشه در زمین داشتن و سر بر آسمان ساییدن است...
زمینی بودن و چشم به آسمان داشتن...

اما همان لحظه که شعله در اوج به سر می برد
لحظه مرگ اوست!
و چه خوش است مرگ برای آرمان...

چه بی قرار است دل شعله برای پرواز و چه زبانه می کشد!
زبانه های آتش، نه از برای حرارت، که برای سوختن در حسرت پرواز است

نگاه شعله به آسمان است...
اما پابند زمین...

=======================

زمانی شعلگی بودم و دلی بیقرار، اما...
فهمیدم حتی گرما و میل به بالا رفتن هم از آفتاب وجود مولایم است. پس شبنم شدم...
اشک شب انتظار
شاید روزی، در جایی، نگاه آفتاب پشت ابر، که دیگر پشت ابر نبود (ان شاء الله) مرا دید و گرمای تبخیر برای وصل به خود، داد!
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود...

=======================

پرواز کردن، ربطی به بال ندارد....
دل می خواهد...
ولی به وسعت آسمان...
دل را باید آسمانی کرد....

=======================

با تعریف و تمجید و احسنت و عالی بود و... به شدت برخورد میشه! لطف کنید که این دست نظرات رو نذارید چون حتی عدم نمایشش هم هیچ کمکی به نویسنده نمی کنه! من واقعا اذیت می شم وقتی این دست نظرات رو می بینم! کلی باید با خودم کلنجار برم! من ضعیفم تعریف شما روی من اثر میذاره! به خدا این کار برای من خوب نیست! دوستم باشید و برام کمک...ممنون

=======================

دیگه از این به بعد نظرات جز در موارد لازم جواب داده نمیشه. تایید میشه ولی جواب داده نمیشه! مگر این که سوال خاصی بپرسن و یا کار واجبی باشه. یا حرف خاصی زده بشه که به بحثی دلچسب منجر بشه.

همه برام به شدت محترم هستن اما این کار الان برام لازمه.

=======================

خیلی از پست های وبلاگم شاید اونقدر که باید گویا نباشه ولی توی جوابام به کامنتا حرف توی پست رو توضیح میدم. چون من آدمی هستم که حرفم رو توی گفتکو میتونم بزنم. اگر دلتون خواست دقیق متوجه منظورم از پستی بشید لطفا کامنتا رو و جوابشون رو هم بخونید. ولی تا قبل از اون در مورد پست قضاوتی نکنید!

=======================

اللّهم وفّقنا لما تحبّ و ترضی

آخرین مطالب
۰۵
خرداد ۹۶

ماه رمضان امسال هم داره میاد! من که نمیتونم روزه بگیرم. اصلا امکان پذیر نیست!!!

ولی اون موقعی که داشتید از زور گرسنگی و تشنگی 16 ساعت سر سفره خدا بودن، سینه خیز به سمت سفره های دنیا می رفتید؛ منم یاد کنید! یه استکان شیر گرم دعایی، یه خرمای صلواتی...یا حتی یه جرعه آبجوش "به جهنم" یاد من و همه ملتمسین دعا باشید! :))


ماه مبارک امسال رأس همه دعاهامون سلامتی و اقتدار رهبرمون و فرج آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشه!

۱۳ نظر ۰۵ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۷
شبنم بیقرار
۰۴
خرداد ۹۶

برای این که حتی وقتی بچه توی بغلم نیست یه جوری احساسمو بهش نشون بدم، رفتم خودم الیاف و پنبه و پارچه گرفتم و خودم برای دخترم تشک و لحاف و بالش دوختم!

خیلی خوشحالم...همش ذوق میکردم...البته چیز خیلی خاصی نشده ولی خب همش احساس مادرانه منه که توی ذره ذره ش تزریق شده.

اونقدر ذوق داشتم که آقای همسر هم با این که اصلا خیلی در جریان چرای کارم نبود ذوق میکرد. شایدم بود..همیشه که کلمه لازم نیست برای نشون دادن قصد و نیتی! حتی وقتی بالش تموم شد یه مدت با خوشحالی به بالش نگاه میکرد. گمانم داشت سر بچه رو روی اون بالش تصور میکرد.


خوشحالم که این دست شادی ها رو توی زندگیم دارم. نمیذاره راکد بشم و توی غم فرو برم...




دشت های بایر هسته های خرمای علی (علیه السلام) را می طبند... نخلستانی آباد در راه است!

۵ نظر ۰۴ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۰۶
شبنم بیقرار
۰۱
خرداد ۹۶

این پست جواب من به یکی از دوستانی هست که برای پست قبل کامنت گذاشتن. اما گفتم شاید همه کامنت ها رو نخونن اینجا دوباره کپی کردم.میدونم طولانیه ولی گریزی ازش نبود! عذر تقصیر...


+ببنید مسئله من توی این پست نقد و بررسی چرایی و منشاء یه رفتار غلط بود. از انتخابات استفاده کردم برای تبیین بهتر. هرجور که بفرمایید از نظر من و خیلی دیگه ترس منبای منطقی برای تصمیم گیری نیست. حتی یه ترس واقعی از نظر شما. ببینید در واقع چگونگی انتخاب(در هر زمینه ای) از چیستی انتخاب خیلی مهمتره! اصلا مسئله روحانی یا رییسی نیست. حرف من نقد "چگونگی و چرایی انتخاب" های ماست. دیگه از این بالاتر نیست که وقتی مردم به سمت حضرت امیر(علیه السلام) رفتن. ایشون در واکنش به این اقبال چی فرمودن؟ این خلافتی که شما به من پیشنهاد میکنید از اب بینی بز برای من منفور تر است. اصلا مدیریت جامعه اسلامی اون روز کم چیزی نبود! نصف دنیا بود. عربستان اون روز ابرقدرت بزرگ دنیا بود. اما با وجودی که علی بن ابی طالب(علیه السلام) _معصوم_ انتخاب شدن،(یعنی یه نتیجه صد در صد مثبت) حضرت خوشحال نشدن. این یعنی چی؟ یعنی مردم باید چیزی میفهمیدن که حتی با وجود این که انتخابشون این آدم بوده اونو نفهمیدن! اونم "چگونگی و چرایی انتخاب" بوده!

+حالا جدای بحث پستم، من یه سوال دارم آیا واقعا روحانی شخصیه که بتونه جلوی جنگ رو بگیره؟ مطمئنید این اتفاق (جنگ) نمیفته؟ یا حتم دارید که روحانی یا کابینه ش(با تمام توضیحات و تفسیر هایی که در مورد منششون هست) کسانی هستن که بشه بهشون اعتماد کرد برای اون هدفمندیه؟  حالا من یه سوال دیگه دارم. در فرایند رشد و پیشرفت و اعتلای یه ملت(از هر بعدی) انتخاب یه بخشه. بخش بعدی "مطالبه" است. آیا روحانی و کابینه ش کسانی خواهند بود که جوابگوی مطالبات مردم باشن؟ من الان در مورد رقیب اقای روحانی حرف نمیزنم ها! در مورد خود ایشون حرف میزنم. از نظر بنده جواب این سوالات منفیه. از نظر شما مثبت بوده. خب ان شاء الله که باشه! حالا که این فرد رو(آقای روحانی) دارای اهلیت مطالبه دونستید، برید به خاطر مملکتمون مطالبه منطقی و درست و رو یاد بگیرید و برای این مطالباتتون هزینه کنید! دیگه فصل انتخاب گذشته. هرکس انتخاب شده محترمه و هرکسی هم که به این آقا رای داده محترم. ولی اگر کسی نتونه مطالبه کنه و برای مطالباتش هزینه کنه و یا نتونه روش درست و مدنی مطالبات حقه خودش رو یاد بگیره، من بازم با اون آدم و عقلانیت اون آدم مشکل خواهم داشت!
جامعه برای رشد نیاز داره براش هزینه کنیم. هرکدوممون در جایگاهی که هستیم یه وظیفه ای داریم. الان ما باید همه باهم فقط به فکر حفظ ایران و اسلام فکر کنیم.درسته یانه؟
ما قصدمون خراب کردن زندگی شما یا کس دیگه نیست.

+و در مورد جنگ و تبعاتی که برای دهه شصتی ها داشت. دوست عزیز منم دهه شصتی هستم و تمام کمبودهایی که شما تحمل کردی کشیدم. متوجهم که تمام حرفی که شما میزنید معنیش اینه که خسته شدیم از این وضع! نمیخوایم برگردیم به گذشته پر تحریم و پر از ناامنی. من میفهمم!! اما در شرایط زمانی و جغرافیایی ای هستیم که نه از جنگ گریزی هست و نه از کمبود های اقتصادی!
شما فکر کن ما کنار عربستانی زندگی میکنیم که ما رو عجم میدونه و ایران رو مستعمره خودش میدونه و زنان و پسران نوجوان ما رو کنیز و غلام جنسی میدونه. شما فکر نکنید که اون اتفاقی که توی جده برای نوجوونامون افتاد به نظرشون کار زشتی بوده! نه اونا اینو حق خودشون میدونن. حتی نسبت به پسران نورسته خودشون هم همین نگاه رو دارم. اونا لواط با پسر نوجوون رو درست میدونن اونا تجاوز به زن غیر عرب رو درست میدونن! "سیب ایرانی" کنایه ایه که به زن ایرانی دارن و اگر بهشون اجازه داده بشه میخوان که این حقشون رو بگیرن. برای این دست موجودات فقط باید زبان اقتدار داشت.  این اعتقادی رو که هزار ساله دارن نمیشه که با مذاکره عوض کرد! ترس از جنگ نمیتونه اونها رو کنترل کنه! فقط باید شلاق دستت باشه. از طرف دیگه منطقه خاور میانه یه منطقه حساسه توی معادلات جهانی. قدرت های بزرگ دنیا به این منطقه نظر درن. و برای این که بتونن این منطقه رو مدیریت کنن باید بتونن توی این منطقه تفرقه ایجاد کنن. چه کار میکنن. میان یه نگاهی مثل نگاه عربستان رو تقویت میکنن بین عربها با این که خودشون قبولش ندارن. بعد جنگ ایجاد میکنن توی منطقه. تنها راه جلوگیری از جنگ اینه که یه قدرت از خود منطقه که زیاده خواه هم نیست کنترل منطقه رو به دست بگیره. خب ایران قدرت بزرگی در منطقه ست( یکی از دلایل مشکل عربستان با ایران همینم هست) از اون طرف  اقتدارش مثل عربها هم نیست که بخواد ملتی رو زیر دست خودش بگیره. اصلا از لحاظ فرهنگی ما این چنین مملکتی نیستیم. شما فکر میکنید اقبال لبنان و سوریه و عراق به ایران برای چیه؟
خب با این اوصاف میشه با باج دادن به این قدرت(عربستان) جلوی جنگ رو گرفت؟ مطمئن باشید امریکا نمیاد با ما مستقیم وارد جنگ بشه. براش هزینه بره. چه طور که ترامپ(که خیلی هم اهل جنگه) توی صحبتای همین چند روز پیشش در دیدار با عربها همینو گفته که شما انتظار نداشته باشید ما به خاطر شما وارد جنگ با ایران بشیم. اما اول میاد یه کشور دیگه رو به جونمون میندازه..وقتی تحلیل رفتیم و به بهانه ایجاد صلح خودش وارد میدون میشه. خب گفتیم که عربها زبونشون اقتداره. کوتاه بیایم اتفاقا میان جلوتر. چون اینو حق خودشون میدونن که مالک زندگی و انسانیت ما باشن. پس هرچی هم کوتاه بیایم فایده ای نداره. حالا به نظر شما کسی که توی مناظره ساده الکی تلویزیونی دستش از شدت اضطراب و نگرانی میلرزه میتونه اون اقتدار رو نشون بده؟ از نظر من نه. شما این جور فکر کردی؟ خب نوش جونتون. انتخابتون برنده شد. ما برای شما خودشحالیم.

از طرف دیگه هم این مطلب رو باید عرض کنم درست میفرمایید دفع ضرر احتمالی عقلا واجب است. اما جنگ و جهاد از نظر مسلمان شیعه ضرر نیست! میدونید چرا؟ چون نمیجنگه برای کشورگشایی میجنگه برای حفظ اعتقاد و ایمانش. میجنگه برای حفظ عزت مسلمانیش. اگر جایی برسه که ما مجبور به جنگ بشیم و هیچ روش دیگه ای برای حفظ این ارزش ها نباشه اصلا نجنگیدن ضرره! هر چند هزینه جنگ خیلی بالاست ولی اگر مجبور بشیم گریزی ازش نیست!

+ در مورد اون کلام حضرت امیر هم لطفا منبع رو به من بفرمایید چون من این جمله رو به عنوان یه مثل شنیدم. البته بااصلش مشکلی ندارم. درسته.

در مورد یارانه ها هم قبول دارم! نباید پول دست مردم داد! اگرم پول به مردم داده میشه نباید برای همه یکسان باشه! آدم غنی چه نیازی به یارانه داره؟ بله هدفمند بشه...اما باید بذارن من به عنوان یه فرد از جامعه بفهمم که این پول کجا هزینه شده؟ آیا واقعا رفته و نیاز یه نیازمند رو رفع کرده؟ که این به همون "مطالبه کردن" برمیگرده. دولتی که 4 سال گذشته شفاف عمل نکرده یا اگرم اطلاعاتی داده دروغ بوده؛ از نظر من اهلیت سپردن این امانت رو نداره. مثالش همین طرح سلامت که شاید تنها کار داخلی دولت یازدهم بود. که توی مناظرات هم اقای روحانی گفتن بیمارستان ها پتو نداشتن و... من هم مطمئنم که این طرح ناکارامد و غیر شفاف بوده؛ هم به چشم خودم دیدم که همه اون کمبود هایی که این اقا نفی شون کردن هنوز به شدت وجود داره! توی همین تهران هم وجود داره! توی همین فروردین(یعنی حتی نزدیک به انتخابات) به یه زایشگاه دولتی که مرکز اموزشی هم بود(یعنی مراجعانش اکثرا قشر ضعیف هستن) رفتم. نه نیرو بود! نه پاکیزگی بود! نه دمپایی بود! نه حتی لباس درستی تن این زائوهای بینوا کرده بودن! نه حتی یه پتو بود که مادر زایمان کرده بتونه خودشو گرم کنه و نه حتی یه برخورد انسانی!! خب این تازه تهرانه!! اونقدر هم اسم این زایشگاه معروفه که اگر بهتون بگم شاید بشناسید. خب این حرفیه که این اقا زدن...سال قبل من سیستان رفتم... اونجا هم قشر فوق العاده محروم ما هستن. میدونید داره هپاتیت آ و ب و سی بیداد میکنه؟ میدونید داره کشته میده اونجا؟ من خودم رفتم ها! گزارش هم دادم. اما هیچ فایده ای نداشت. به دکترم هم گفتم که آدم دلسوزی بود ولی گفت من فقط میتونم گزارش بدم نمیتونم کار دیگه ای بکنم. مسئولین باید حواسشون باشه. خب اینم که وضع سلامت و رسیدگی... مسئول سلامت دولت یازدهم خودش گفت برای طرح سلامت دیگه بودجه نداریم! چیزی که اتفاق افتاد در این طرح، فقط ریخته شدن پول بیشتر به جیب پزشکان ذینفع بود! همین. تازه ما از بیت المال به واسطه زیاد شدن تعرفه ها، بیشتر هم داریم پول میریزم توی جیب این پزشکان. اگر این هزینه بیشتری که دادیم برای توسعه طرح میدادن که کل اون زایشگاه عریض و طویل فقط دونفر نیرو توی پیدا نمیشد؟ میرفتن با اون پول بیشتر نیروی بیشتر استخدام میکردن...
 
حالا اینا مهم نیست. هنوز ما به مطالبه نرسیدیم شاید مطالبه کنیم بهتر بشه. شایدد...

+ در ضمن باید بهتون عرض کنم که هر وقت از ترس از دست دادن چیزی دنیایی حق رو ندیده بگیریم خدا ما رو به همون چیز دنیایی واگزار میکنه! و البته که بهش نمیرسیم! این رو در کلام آقا امام حسین(علیه السلام) ببینید که به عمر سعد گفتن: تو از گندم ملک ری نخواهی خورد! و عمر سعد هیچ وقت نتونست به امیری ملک ری برسه! که حتی اون چیزایی هم که قبلا داشت از دست داد.
اگر شما جوون شیعه امام حسینی علی اکبری هستید باید مثل آقا علی اکبر از امامتون بپرسید:   أو لسنا على الحق ؟ واگر بر حقید در جواب بگید: اذن لا نبالی ان نموت محقین  !
از مرگ و تحریم و جنگ و اینا نترسید اگر بر حقید...حتی اگر این ترس ها واقعی هم باشن خداست که ما رو حفاظت میکنه. مگر نمیگیم: خدا فرموده انا له لحافظون؟ خدا قرارباشه از ما مراقبت کنه خودش کار خودش رو بلده! ما فقط باید ببینیم کار درست چیه.
این نکته رو عرض کردم خدمتتون چون برای مرحله مطالبه هم باید هزینه کرد. اصلا امام حسین (علیه السلام) در مرحله مطالبه به شهادت رسیدن و گرنه که مسلما انتخاب ایشون یزید نبوده! خودشون یه طرف انتخاب بودن!

+باز هم اگر با بررسی وتحلیل منطقی اطلاعات و داده به این نتیجه رسیدید که اقای روحانی بر حق بودن، به خاطر "چگونگی انتخابتون" بهتون تبریک میگم. وگرنه نه فقط برای شما بلکه برای هرکسی که حتی به اقای رییسی به خاطر یارانه رای داده هم باید بگم این انتخاب از اب بینی بز کم ارزش تره!


پ.ن: لینک مرتبط



۳ نظر ۰۱ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۲۶
شبنم بیقرار
۳۰
ارديبهشت ۹۶

اگر بچه هامون رو با ترسوندن بزرگ کنیم نتیجه ش میشه همین که الان دیدیم!


خیلی از مردم به خاطر ترس از جنگ، تحریم، نبود یارانه، یا ترس از محدودیت های اجتماعی به روحانی رای دادن. میدونید اینا کیا بودن؟کسانی که وقتی بچه بودن پدرو مادراشون اونا رو با ترس از پلیس، آمپول، آقا دزده، لولو و ... رام میکردن و یا این که با این جمله که "اگر دوباره این کارو بکنی دوستت ندارم" مواجه میشدن!

جالبه که همون قدر که ترس از لولو منطقیه ترس از دیوار توی پیاده رو هم منطقیه!


مردم اون قدر توی بچگی و دورانی که باید شخصیتشون و نگاهشون به دنیا شکل بگیره طرد میشن و اون قدر ترسونده میشن که دیگه حتی اگرم نخوان، این پارادایم توی ذهنشون کاملا ریشه میدوونه و اونا رو به تصمیم گیری مجبور میکنه. واقعیت اینه که بیشتر از 95% تصمیم گیری های ما بر مبنای تصمیمات ناخودآگاهه و این روش های تربیتی با ناخودآگاه ما کار داره! باور های عمیق ما رو شکل میده. وقتی جو هیجانی بشه عقل و منطق سخت تر و سخت تر میتونه تصمیم گیری رو کنترل کنه. و این باعث میشه که ما کاملا ناخوداگاه و بدون فکر به سمتی بریم که حتی شاید نخوایم. مثل وقتی که هیجان به ما غلبه میکنه و خشم رو نمیتونیم کنترل کنیم و مثلا فحش میدیم. بعدا شاید پشیمون هم بشیم ها ولی اون موقع کاری رو کردیم که برامو کاملا ناخوداگاه درونی شده.


هیچ وقت بچه ها رو نترسونید! مملکت ما نتیجه رشد بچه هایی که با این روش بزرگ شدن! خیلی ها هم فکر کردن که نترسیدن ولی ترسیدن... :))

البته مسلما این تمام دلیلی که مردم به روحانی رای دادن نیست. این دیدگاه منه. و خب بقیه دیدگاه ها هم میتونه درست باشه. چون انسان ها موجودات پیچیده ای هستن.


از ما که گذشت برای بچه هامون دنیای رنگی ای بسازیم که بشه توش از عقل و مبانی عقلی حرف زد.تازه اون موقع بچه ها میفهمن که میشه به زندگی با عمق بیشتری نگاه کرد....

به نظرم نسل ظهور بچه های بچه های ما هستن! شایدددد....

۱۱ نظر ۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۱۸
شبنم بیقرار
۳۰
ارديبهشت ۹۶

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر

کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز

باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست

گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو

آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست

وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست

در دست هر که هست ز خوبی قراضه‌هاست

آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست

این نان و آب چرخ چو سیل‌ست بی‌وفا

من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست

یعقوب وار وااسفاها همی‌زنم

دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست

والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود

آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او

آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول

آن‌های هوی و نعره مستانم آرزوست

گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام

مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما

گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست

هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد

کآن عقیق نادر ارزانم آرزوست

پنهان ز دیده‌ها و همه دیده‌ها از اوست

آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست

خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز

از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست

گوشم شنید قصه ایمان و مست شد

کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست

یک دست جام باده و یک دست جعد یار

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

می‌گوید آن رباب که مردم ز انتظار

دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست

من هم رباب عشقم و عشقم ربابی‌ست

وان لطف‌های زخمه رحمانم آرزوست

باقی این غزل را ای مطرب ظریف

زین سان همی‌شمار که زین سانم آرزوست

بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق

من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست


پ.ن: تکمیل شد.


۲ نظر ۳۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۳۰
شبنم بیقرار
۲۵
ارديبهشت ۹۶

حوصله کنید و کامنت ها رو هم بخونید لطفا!

http://yon.ir/StUix

۴ نظر ۲۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۵:۱۸
شبنم بیقرار
۲۲
ارديبهشت ۹۶

شرایط مناظره سوم طوری پیش رفت که میتونم بگم در صحت و سلامت روانی و روحی کسی که به این آقای رییس دولت رای بده مشکوکم!!

آقای روحانی! امام رضا؟!!!!!
این ادبیات شماست به عنوان یه روحانی صاحب منصب دولتی؟... این ادبیات عوامانه؟! کاش اگر ادبیاتتون عوامانه ست؛ دلتون هم مثل عوام ساده و پاک بود!!!
انگار مشکل روئسای ستاد های تبلیغاتی شما از خودتون آب میخوره! شما حرمتی برای مقدسات قائل نیستید!! البته این چیزی نیست که امروز بهش رسیده باشم ولی تا این حد بی پردگی هم تا به حال ....
برای رسیدن به 4 سال ریاست دولت تا اینجا هم پیش میرید؟!!

حالا میفهمم چرا حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرمودن این خلافتی که به من پیشنهاد میدید از آب بینی بز برام بی ارزش تره!

اگر کسی جواب شما رو برای اون تهمت ها و تشکیک هایی که انجام دادی نداد؛ برای بی جواب بودن حرفاتون نبود! بلکه جواب شما رو قبل تر ها آقای مظلوم علی علیه السلام دادن.. این سیاستی که معاویه در پیش گرفته سیاست نیست شیطنته! وگرنه من بهتر از معاویه سیاست میدونم!!
بله آقا...

همش حرف اخلاق  زدید مثل کسانی که همش حرف اسلام زدن، اما همون طور که معاویه لعین که بویی از اسلام نبرده بود، مسلمانی کرد، شما هم اخلاق مدار بودید!

تا به حال این بنده خدا(آقای رییسی) حرف سلطان علی بن موسی الرضا علیه السلام رو پیش نکشیده بود حالا که خودت پیش کشیدی، مطمئن باش همون آقای غریب قریب هوای نوکر خودشون رو دارن!
همون جور که آه دانشجوهای بورسیه دامنت رو گرفت و باعث بی آبرو شدنت  در مورد تز دکترای تو، شد؛ آه و بغضی که به دل این نوکر آقامون علی بن موسی الرضا علیه السلام گذاشتی، دامنت رو میگیره!!
اگر این آقای مظلومی که امروز فکر کردی ترور شخصیتش کردی صاحب داره، که داره، مطمئن باش چه رای بیاری(اونم برای صندلی ای که با روش معاویه به دستت بیاد) چه رای نیاری؛ عوض حرفا و تهمتای امروزتو میگیری!!

پ.ن: این یه بغض نوشت بود! بی اخلاقی زیاد تر از تحملم شد!

۹ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۵۴
شبنم بیقرار
۲۱
ارديبهشت ۹۶

از شخصیت نرگس خاتون خیلی خوشم میاد!
یه دختر سیزده ساله که به همه تعلقات پشت می کنه، یه مسیر خیلی سخت رو پشت سر میذاره، خطر هر چیزی رو به جون میخره تا به امام زمانش برسه..تازه بعد از رسیدن به امام چی انتظارشو می کشه؟! زندگی سخت در خفا و حصر...خیلی سخت بوده اما چه اراده ای داشتن خانوم!!


این زن شایسته مادری کردن برای آقامون هستن و این اراده شایسته یاری امام زمان هست!

به خاطر همین نگاه بیشتر از این که دلم بخواد تولد آقا رو به خودشون تبریک بگم؛ دلم میخواد تولد فرزند نرگس خاتون رو به مادر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تبریک بگم!!

:))

بعدا نوشت:
این شعر الان یادم اومد

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهانسوزی، نه خامی بی غمی



پ.ن: بچه دار ها و حتی کسان دیگه! می تونید یه کیک تولد خوشگل بگیرید و برای آقا تولد بگیرید. بچه ها دوست دارن به جشن تولد امامشون دعوت بشن! یه جورایی باعث عینیت پیدا کردن امامشون برای بچه ها میشه و مسئله غیبت  امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رو، درک میکنن. یعنی متوجه حضور میشن اما میفهمن که ظهور چی هست و غیبت چی...


۲ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۳۵
شبنم بیقرار
۱۸
ارديبهشت ۹۶

امروز محمدحسین داشت به یه قصه گوش می کرد...توی قصه، قرار بود شاهزاده قصه ها موقع تعریف کردن قصه باشه، ولی تا آخر قصه نیومد....
آخر قصه یه بچه ای گفت: نیومد...پس شاهزاده قصه ها کی میاد؟!

اون یکی گفت: من مطمئنم که میاد! اون قول داده که یه روز موقع تعریف کردن قصه های خاله ملیکا بیاد!!




شاهزاده قصه ها واقعا کی می خوای بیای؟ دلمون برات تنگ شده! هیچی رنگ نداره حتی قصه های پر از شور و صدای خاله ملیکا...
منتظریم شاهزاده! هرچند ادب انتظار رو بلد نیستیم! منتظریم...







پ.ن: لحظه لحظه این آهنگ من رو به یاد سلطان منتظَر میندازه! از همون اول فقط به همین دلیل گوش می کردم.

۲ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۲۵
شبنم بیقرار
۱۶
ارديبهشت ۹۶

دیروز وقتی صحبتای پنج کاندیدا غیر از رییس جمهور رو شنیدم به آقای همسر گفتم: می دونی چرا این همه ولع به حرف زدن در مورد اشتباهات دولت زیاده؟ حتی آقای هاشمی طبا هم همچین حالتی داره...
توجهش جلب شد.

گفتم: نشونه اینه که توی این چهار سال اصلا اجازه انتقاد داده نمیش ده حتی به موافق دولت که جبهه اصلاحات حساب میشه...تنها کسی که کمترن انتقاد رو داره آقای جهانگیریه(جلسه اول مناظره یه انتقاد کوچولو انجام داد) که اونم خودش توی دولت بوده و تقریبا همین سیاست رو داره.

از موضوع فیلم انتخابانی دکتر حسن روحانی خبر نداشتم. هیچ کس مثل ماها خبر  نداشت؛ ولی دقیقا چیزی گفته شد که هیچ نسبتی با این آقا نداشت!
اصلا انتقاد پذیر نبوده!! در مورد دانشجو ها گفته شد و دیده شدن. اما در مورد عاقبت این دانشجو ها چیزی گفته نشد و این که بعضی از فیلم های این دانشجو ها هیچ وقت اجازه انتشار نداشت! حتی یکی از این فیلم ها رو آقای همسر با این که خیلی دقیق این اخبار رو توی همه این چهار سال دنبال می کرده، ندیده بود و گفت: این بخشش اولین باره منتشر میشه!!

حرفا و شعارای دیگه که بماند...

۲ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۳۹
شبنم بیقرار